پيام
+
متوجه شد که همه اتوبوسها دارن منطقه را ترک مي کنند. از ترس دنبال اتوبوسها راه افتاد. اولين راننده رسيد به ايست بازرسي. دژبان پرسيد: اخوي کجا؟ گفت: شهيد دارم. دژبان هم در را باز کرد. دژبان از دومين راننده پرسيد: شما کجا برادر؟ گفت: مجروح دارم. راه را براي راننده دوم هم باز کرد.
*آسمان*
91/6/31
*آسمان*
حالا نوبت سومي که فوق العاده دست پاچه بود رسيد. دژبان: شما ديگه کجا مي ري؟ راننده دست پاچه که نمي دانست چه جوابي بدهد تا از منطقه فرار کند با عجله گفت: مفقود الاثر دارم! دژبان هم که از خنده داشت غش مي کرد راه را برايش باز کرد.
*آسمان*
...