شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

*آسمان*

+ گفت : در مي زنند مهمان است گفت: آيا صداي سلمان است؟ اين صدا، نه صداي طوفان است مزن اين خانهء مسلمان است مادرم رفت پشت در، اما گفت:آرام ما خدا داريم ما کجا کار با شما داريم و اگر روضه اي به پا داريم پدرم رفته ما عزاداريم پشت در سوخت بال و پر، اما آسمان را به ريسمان بردند آسمان را کشان کشان بردند پيش چشمان ديگران بردند مادرم داد زد بمان! بردند بازوي مادرم سپر،اما
*آسمان*
بين آن کوچه چند بار افتاد/ اشک از چشم روزگار افتاد/ پدرم در دلش شرار افتاد/ تا نگاهش به ذوالفقار افتاد-/ گفت: يک روز يک نفر اما...*(سيدحميدرضا برقعي)*
بسم الله , سلام , واي مادرم ... عالي .. , التماس دعاي شديد ... ياعلي ع ...
*آسمان*
سلام.محتاجيم به دعا..علي (ع)يارت
❀نياز
:'(
*آسمان*
:(
تشنه...
آسمان را کشان کشان بردند............:'(
*آسمان*
:(
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top