با فعال سازي تلفن همراه، مي توانيد بدون اتصال به اينترنت و از طريق پيامک اقدام به ارسال پيام عمومي و نظر در پارسي يار نماييد.
براي ارسال پيام به پارسي يار، کافيست + در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
براي ارسال نظر برای آخرين پيامي که با پيامک به پارسي يار فرستاه ايد، کافيست ++ در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
در ازاي ارسال هر پيامک براي پارسي يار مبلغ 130 ريال از اعتبار کاربري شما کسر خواهد شد.
براي بارگذاري فايلهاي رسانه اي اينجا را کليک کنيد.
در بخش آدرس رسانه، کليه آدرسهاي تصويري، آدرسهاي صوتي با فرمت mp3، wav، wma، mid و آدرسهاي فيلم با فرمت mp4، wmv، 3gp، 3gpp، avi، mov، flv و آدرسهاي فلش با پسوند swf پشتيباني مي شود.
همچنين کليپهاي مربوط به سايت آپارات، با لينک مستقيم آن کليپ پشتيباني مي شود.
توجه : برچسب هاي زير در متن ارسالي شما قابل استفاده است. در حين ارسال پيام براي
هر کاربر، داده مربوط به آن کاربر جايگزين اين بر چسب ها مي شود.
*pb:BlogNic* : عنوان کاربر در پارسي يار
*pb:BlogAuthor* : نام و نام خانوادگي مدير وبلاگ
*pb:BlogTitle* : عنوان وبلاگ
*pb:BlogUrl* : آدرس کامل وبلاگ
گزينه ها:
هر گزينه بايد در يک سطر مستقل قرار گيرد. گزينه ها با کليد Enter جدا شوند.
براي هر پيام حداقل دو و حداکثر ده گزينه قابل تعيين است.
+يک جفت چشم سرخ و تر از پشت ميله ها
در انتظار يک نفر از پشت ميله ها
با آن لباس طوسي غمگين و راه راه
سخت است ديدن پدراز پشت ميله ها
دنيا چگونه است درآنسو؟ پدر! بگو
زيباست خنده سحر از پشت ميله ها؟!
هي گوشه مي زنند به مادر که نيستي
همسايه هاي بيخبر از پشت ميله ها
بابا! بيا به خواب من و لحظه اي بخند
رويت نمي شود اگر از پشت ميله ها...
حال تمام پنجره هايم شکسته است
کي؟ کي مي آيي از سفر..از پشت ميله ها؟!
+کاش مي شد باز کوچک مي شديم
لا اقل يک روز کودک مي شديم
ياد آن آموزگار ساده پوش
ياد آن گچ ها که بودش روي دوش
اي معلم نام و هم يا دت به خير
ياد درس آب و بابايت به خير
اي دبستاني ترين احساس من
بازگرد اين مشق ها راخط بزن
+*مجروحيت*
عقبه خط را که بمباران کردند، عده ايي شهيد و برخي مجروح شدند. درد زيادي مرا فراگرفت. چون سن زيادي هم نداشتم، خيلي جزع و فزع مي کردم. بالاخره يکي از امدادگرها بالاي سرم آمد و گفت: چيه؟ چه خبره؟ چقدر داد مي زني؟ تو که چيزيت نشده بابا! فقط يه پات قطع شده، بغل دستيت رو ببين، با اينکه سرش قطع شده، اما يه آه هم نمي کشه.
:دي
+متوجه شد که همه اتوبوسها دارن منطقه را ترک مي کنند. از ترس دنبال اتوبوسها راه افتاد. اولين راننده رسيد به ايست بازرسي. دژبان پرسيد: اخوي کجا؟ گفت: شهيد دارم. دژبان هم در را باز کرد. دژبان از دومين راننده پرسيد: شما کجا برادر؟ گفت: مجروح دارم. راه را براي راننده دوم هم باز کرد.
حالا نوبت سومي که فوق العاده دست پاچه بود رسيد. دژبان: شما ديگه کجا مي ري؟ راننده دست پاچه که نمي دانست چه جوابي بدهد تا از منطقه فرار کند با عجله گفت: مفقود الاثر دارم! دژبان هم که از خنده داشت غش مي کرد راه را برايش باز کرد. - *آسمان*